۱۳۸۸/۱۰/۰۸

فعلاً نفس بکش!

آقاي نظام سلام!

شنيدم دوباره داشتي خفه مي شدي!

دفعه قبل دست به دامن امام خميني شدي و نفسي کشيدي!

اين دفعه هم دست به دامن امام حسين (ع) شدي!

اکسيژن خوب نمي رسه قرآن کريم را آتش مي خواي بزني!

آقاي نظام!

اين اکسيژن هميشه که نيست!

هي کمتر و کمتر ميشه!

واي به آن روزي که پرستاران تو اکسيژن رو از دهانت دور کنن ...

با هر حيله و فريبي که شده تا به حال پرستارانت رو نگه داشتي!

اما ديگه به بهانه چه چيزي مي خواهي نفس بکشي!

آقاي نظام فکر آن شتري باش که دم در هر کسي ولو مي شود!

آن شتر آرام آرم در حال آمدن است ...

کمر بندهاي ايمني خود را ببنديد!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر